به گزارش مشرق، دكتر يدالله جواني در روزنامه جوان نوشت: شكلگيري و پيدايي يك جريان نفوذي و انحرافي در ميان اصولگرايان (در طيف دولت) يك واقعيت انكارناپذير است. به اين جريان نفوذي و انحرافي گفته ميشود زيرا:
1- اين جريان داراي تفاوت گفتماني با جريان اصولگراست. گفتمان جريان اصولگرا، همان گفتمان انقلاب اسلامي است. كمرنگ شدن گفتمان انقلاب اسلامي در دوره موسوم به اصلاحات، سبب پيدايي جريان اصولگرا با تأكيد بر گفتمان انقلاب اسلامي شد. اصولگرايان اولين گام را با ورود به شوراهاي دور دوم برداشته و گام دوم آنها به دست گرفتن اكثريت مجلس هفتم بود. در انتخابات رياستجمهوري دوره نهم، احمدينژاد كه بيش از ساير كانديداها بر گفتمان اصولگرايي كه همان گفتمان انقلاب اسلامي بود، تأكيد داشت، پيروز عرصه انتخابات شد و دولت اصولگراي نهم شكل گرفت. گفتمان اين دولت، در تمامي زمينهها همان گفتمان انقلاب اسلامي بود و به همين دليل مورد حمايتهاي همهجانبه و پيدرپي مقام معظم رهبري و امت حزب الله قرار گرفت. با گذر زمان يك جريان نفوذي و انحرافي در حاشيه دولت خودنمايي كرد و به دليل برخورداري از حمايتهاي همهجانبه و بيدريغ رئيسجمهور، پروبال گرفت. گفتمان اين جريان انحرافي، با گفتمان اصلي اين دولت كه عامل پيروزي آن نيز همين گفتمان بوده، تفاوت ماهوي دارد.
2- انحراف جريان موردنظر فراگير و در تمامي حوزههاست و در ابعاد اعتقادي، سياسي، اقتصادي و اخلاقي قابل مطالعه و بررسي است. در حالي كه در گفتمان اصولگرايي، اسلام ناب محمدي(ص) با همان قرائت حضرت امام(ره) ركن اصلي به حساب ميآيد، در گفتمان جريان انحرافي، قرائتي از اسلام ارائه ميشود كه در دستهبندي حضرت امام خميني(ره) به عنوان اسلام امريكايي شناخته ميشود. شريعت و اسلام فقاهتي از نوع فقه جواهري كه از طريق سلسله جليله روحانيت به دست ما رسيده، جوهره اصلي اسلام ناب محمدي(ص) مورد نظر حضرت امام خميني(ره) را تشكيل دهد. لكن در اسلام موردنظر جريان انحرافي، شريعت، فقه، روحانيت، مرجعيت و ولايت فقيه جايي ندارد.
در بعد اقتصادي، گفتمان اصولگرايي بر پاكدستي، امانتداري بيتالمال، مبارزه با مفاسد اقتصادي، كار و تلاش براي پيشبرد كشور و خدمت به مردم به ويژه محرومان تأكيد دارد و دولت نهم و دهم براساس همين گفتمان شكل گرفت و در صحنه عمل نيز دستاوردهاي ارزشمندي را به دست آورد و به يادگار گذاشت، اما اكنون اين جريان انحرافي شكل گرفته در قاب دولت، برخلاف گفتمان اصلي اين دولت، دستاني آلوده به مفاسد اقتصادي پيدا كرده تا جايي كه دادستان تهران از تشكيل پرونده مفاسد اقتصادي براي اين جريان خبر ميدهد. آنچه اين روزها در برخي رسانهها درخصوص دستاندازي اين جريان به بيتالمال مطرح ميشود، بسيار نگرانكننده است؛ نگرانكننده از اين جهت كه چگونه تحت حمايت دولتي كه با شعار مبارزه با مفاسد و برقراري عدالت شكل گرفته، جرياني موفق به اين قبيل فسادها ميشود. در حوزه سياسي در قلمرو سياست داخلي و خارجي انحرافات زيادي از قبيل پيگيري حاكميت دوگانه، ايجاد تشتت و اختلافافكني در جبهه اصولگرايان، ايجاد واگرايي در ميان قواي سهگانه حكومت، ارتباط با عناصر و گروههاي غيرانقلابي و بعضاً ضدانقلابي، ملت ناميدن صهيونيستهاي اشغالگر، تلاش براي نزديك شدن و مذاكره با امريكا در كارنامه اين جريان به ثبت رسيده كه اين موارد اساساً در تقابل با شاخصهاي گفتمان اصولگرايي است. در مورد انحرافات و فسادهاي اخلاقي نيز عناصري از اين جريان به شدت آلودهاند. با توجه به آنچه از انحرافات اين جريان نفوذي در ميان اصولگرايان گفته شد، آيا ميتوان قبول كرد كه اين جريان انحرافي بدون يك عقبه منسجم عمل كرده و تا بدين جا رشد كرده است؟ اگر به دلايل گوناگون نداشتن يك عقبه فكري و منسجم براي اين جريان غيرقابل باور باشد، سؤال اين است كه تكيهگاه اصلي آن كجاست، داخل يا خارج؟ به عبارت ديگر سرنخ اصلي كجاست؟ نشانههايي در حال خودنمايي است كه سرنخ اصلي اين جريان نفوذي و انحرافي را به سمت خارج از كشور و در دستان سرويسهاي اطلاعاتي و جاسوسي دشمنان آدرس ميدهد. چنين گمانهاي را دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي كشور بايد جدي گرفته و براساس رسالت و وظايف ذاتي خود عمل كنند.
نشانههايي در حال خودنمايي است كه سرنخ اصلي اين جريان نفوذي و انحرافي را به سمت خارج از كشور و در دستان سرويسهاي اطلاعاتي و جاسوسي دشمنان آدرس ميدهد.